کارهایی که فقط از ایرانیان بر می آید ...

یکی از کاربردهای طنز، یادآوری بعضی رفتارهای ناپسندی است که گاهی از بعضی از ما سر می زند. ستون خواندنی های این هفته را بهانه کرده ایم تا به بعضی از همین رفتارهای گاهی خنده دار بپردازیم، پس زیاد به دل نگیرید و این موقعیت ها را توی ذهن تان مشابه سازی کنید و لبخند بزنید.

**فقط یه ایرانی اون هم از نوع تهرانی می تونه از دود شهر فرار کنه تا بره شمال هوای تازه تنفس کنه، بعد اونجا هی تند تند قلیون بشکه!

**فقط یک زن ایرانی می تونه روزی چند ساعت برنامه آشپزی نگاه کنه و چند تا دفتر هم پر کرده باشه و آخرش هم همون کوکوسبزی رو برای شوهرش درست کنه!

**فقط در اداره های دولتی ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه.

**فقط تو ایرانه که یه ماشین میاد دوبله بغلت پارک می کنه و قفل فرمونش رو هم میزنه و میره!

**فقط یک ایرانی می تونه بگه من ایرانی ام و با وجود داشتن زبان فارسی توی کامپیوترش انگلیسی بنویسه...

**فقط یه ایرانی مجبوره وقتی می خواد از یه خیابونه یک طرفه رد بشه، دو طرف رو نگاه کنه!

**فقط یه ایرانی می تونه وقتی ماشین میخره تا یه سال پلاستیک های صندلیش رو نکنه.

**فقط یه ایرانی می تونه اس ام اس بازی که میکنه هر سری که اس ام اس جدید میاد، بره چک کنه ببینه اس ام اس قبلی چی گفته!

**فقط یه ایرانی می تونه کپی پیست کنه و به روی مبارک هم نیاره.

**فقط یه ایرانی می تونه با ماشین بره در خونه رفیقش به جای اینکه پیاده بشه بره زنگ خونه رو بزنه دستش رو بزاره رو بوق یعنی بیا پایین کارت دارم...!

**فقط یه ایرانی می تونه بره بانک شماره بگیره بازم بره جلوی باجه صف وایسه.

**فقط یه ایرانی این شانس رو داره که اگر از لاین کنار اتوبان حرکت کنه سریع تر از لاین سرعت رانندگی کنه.

**فقط یه ایرانی می تونه این قدر اعتماد به نفسش بالا باشه که اگر توی حموم خوب خوند، بدو بدو آلبوم بده بیرون و اسم خودش، رو هم بزاره هنرمند.

**فقط یه ایرانی می تونه در حالی که می دونه داره خالی بندی می کنه، تو چشمات زل بزنه بگه جان بچم، به همون نون و نمکی که باهم خوردیم، به خدا اینجوریه که دارم می گم...


تصاویری از دهکده چوبی در نیشابور

فکرش را بکنید؛ جایی که همه چیزش چوبی است؛ از میز و در و سطل زباله گرفته تا رستوران و کتابخانه و موزه و حتی مسجد. این که آدم در دهکده چوبی زندگی کند به خودی خود هیجان‌انگیز است...

اما این که بدانی چنین دهکده‌ای وجود دارد، آن هم در قرن بیست‌ویکم که دنیای برج و بتون و آسمان‌خراش است و نه در کوه‌های آلپ و نه در کارتون «هایدی»، که در همین ایران خودمان و نزدیک شهر نیشابور، حکایت دیگری است؛ دهکده‌ای که همه چیز آن رنگ و بوی زندگی می‌دهد. مگر نه این که چوب نماد گرماست و روزی نفس می‌کشیده و زندگی در آن جریان داشته؟ پس جای تعجب نیست که به دهکده چوبین بروی و تاب دل کندن از آن را نداشته باشی...

دهکده چوبین در روستای محمد آباد آقازاده، از توابع شهر نیشابور قرار دارد و تمام بناهایش از چوب ساخته شده است. مسجد چوبی این مجموعه در دنیا بی‌نظیر است، چرا که معماری‌اش به گونه‌ای است که در برابر زلزله هشت ریشتری هم مقاومت می‌کند. مساحت این مسجد 200 مترمربع است و مناره‌هایش هر کدام 13متر ارتفاع دارند. در کنار این مسجد وضوخانه چوبی ساخته شده است.

کتابخانه، رستوران، موزه و خانه‌ها، بناهای دیگری هستند که در این دهکده ساخته شده‌اند و وجود آنها در سال‌های گذشته باعث جذب گردشگران به این منطقه زیبا شده است.

همه چیز مسجد چوبی از چوب است، و در‌ ساخت آن بیش از 10 تن چوب به کار رفته. مقاومت در برابر زلزله و موریانه یکی از وی‍‍ژگی‌هایی است که آن را در دنیا متمایز کرده است.




ادامه مطلب ...

گردشگری به روستای سپیدان




روستای اسپیدان، در میان دره‏ای زیبا واقع شده است و پیرامون آن را کوه‏های مرتفعی فرا گرفته است. این روستا از جنوب غربی به کوه آق قیه و از شمال غربی به کوه اسب و از جنوب غربی به تنگة دهیر مزه محدود می‏شود. موقعیت منحصر به فرد این روستا به لحاظ جغرافیایی و آب و هوایی در فهرست چند روستای گردشگری استان بجنورد قرار دارد.



ادامه مطلب ...

بزرگترین شهرهای شناور در جهان

حدود 70 درصد از سطح زمین را آب پوشانده است. با این حال تصور شهری شناور در آب همچنان جادویی و خیالی به نظر می‌رسد. در این شهرها اغلب قایق‌ جای خودرو را گرفته‌ و خیابان‌ها از جنس رودخانه هستند. در شهرهای شناور آهنگ زندگی آرام و دلپذیر است و ترافیکی هم اگر هست ازدحام قایق است و آب و پارو ... در این ایمیل نگاهی داریم به 12 شهر بزرگی که آب شریان‌های حیاتی آنان را شکل می‌دهد.
ادامه مطلب ...

دلتنگی



از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگى"
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 
فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی
وزد..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ...
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست ،
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل است دیگر
یا شور می‌زند
یا تنگ می‌شود
یا می‌شکند
آخر هم مهر سنگ بودن
...می‌خورد روی پیشانی‌اش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اشکهایم که سرازیر میشوند......
دیری نمی پایدکه قندیل می بندد...
عجیب سرد است هوای نبودنت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست
دست واژه ها را می گیرم
و به دیدنت می آیـــم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امروز...
انگار کسی آمد...
و هوای دلتنگی ات را ...
هی در آسمان اتاقم پاشید ...
و تو نبودی......

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی
آنقدر تنگ میشود که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی
بغلش کنی. «گابریل گارسیا»

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست
 
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ...
اشک ....
فاصله ....
بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگم اما
تو را طلب نمیکنم...نه اینکه بی نیازم ... صبورم.. "

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگی ... دلتنگی ...
همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دست هایت هستم
باور کن که دلتنگی ... دلتنگی ...
دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!